این روزها نمیدانم چه چیزی ارزش زیستن دارد
و نمیدانم چه چیزی برایم خوشحال کننده و زیباست
انگار همه چیز رنگ باخته و من در انبوهی از سردرگمی ها که نامش زندگیست گیر کرده ام.
زمان آهسته و مداوم من را به جلو سوق میدهد و من بی وقفه مجبور به حرکت هستم
شاید به نقطه شکست یه انسان نزدیک می شوم
سلام.
سال ۹۴ این وبلاگ ساخته شد و الان بعد از چیزی حدود ۷ سال دوباره پیداش کردم.درواقع رمز عبور را خیلی اتفاقی پیدا کردم و تو این اوضاع قطعی نت بهونه ای شد تا دوباره بیام و بنویسم،امیدوارم دوستای خوبی پیدا کنم تا بتونم در کنارشان ادامه بدم.
وبلاگ نویسی همیشه اصالت خودش را داشته و انگاری هنوز هم داره
چون کسی که میاد اینجا و وقت میزاره اول از همه برای حال خودش و دل خودش میاد به همین خاطر همیشه مخاطب خاص خودش را هم خواهد داشت.
به سلامتی همه وبلاگ نویسان